غرب چگونه اشتباه کرد: رمز و راز ساکاگاوا

اگر گریس هبارد نیمی از نظرات مردان را نگران کرد ، شاید او با یکی ازدواج می کرد. اما او هرگز وقت نداشت: از زمان کنار گذاشتن آیووا در سال 1882 برای زندگی پیشگام در وایومینگ ، او به یکی از مشهورترین دانشمندان غرب تبدیل شد. بنابراین وقتی مقامات دولتی ایالات متحده درخواست های نقدینگی عمومی را رد می کردند ، هبارد همه چیز را به دست خود گرفت: در بهار 1933 ، که اکنون در هفتاد سالگی خود به سر می برد ، هبارد 150 دلار از پول خود را جمع آوری کرد تا مجموعه ای از سه نشانگر تاریخی را جمع آوری کند. جاده از قلعه واشاکیه بنای یادبود مرکز ، محل قبر ساکاگاوا ، مترجم افسانه ای شوشون را که به همراه لوئیس و کلارک به اقیانوس آرام پیاده رفت ، گرامی داشت. دو مورد دیگر برای پسرانش بود: یکی برای بازیل ، و دیگری برای ژان باتیست ، که زندگی او به عنوان یک بیماری شبه قاره ای شروع شد که به پشت مادرش بسته شده بود.





ویکیپدیا

گریس ریموند هبارد

هبارد کسی است که داستان Sacagawea را کاملاً باز کرد ، و متوجه شد که راهنمای بومی آمریکایی درست در آنجا در رزرو هند Wind River دفن شده است. نتیجه گیری های هبارد شگفت انگیز بود: ظاهراً راهنمای دختر 100 سال عمر کرد. او سالها شاهد گسترش غرب ، فتح ، پاکسازی قومی و محاصره اجباری بود. هبارد حتی شواهدی را پیدا کرد مبنی بر اینکه ساکاگاوا سرانجام با ژان باتیست از دست رفته خود دوباره پیوست و تا زمان مرگ در سال 1884 در میان مردمش رئیس شد.

یعنی اگر یک کلمه از آن را باور کنید. بسیاری از مورخان ، اعضای قبایل دیگر ، و حتی برخی از ساکنان رودخانه ویند ، می گویند ساکاگاوا هرگز برنگشته است پا در وایومینگ او هرگز به قبیله خود ملحق نشد ، هرگز به این زندگی جدید شگفت انگیز نرسید ، حتی حتی آنقدر عمر نکرد که رزرو بومی آمریکا را ببیند. مخالفان ادعا می کنند که هبارد حتی نام سوژه اش را درست ننوشته است. او از 'J' استفاده کرد ، همانطور که در Sacajawea ، 'در حالی که اکثر محققان - و من ، تا زمانی که ما در آن هستیم - Sacagawea را با یک' G 'سخت ترجیح می دهیم. گریس هبارد یک فانتزی تاریخی را طراحی کرده بود که کشور را تحت تاثیر قرار داد. پیرزن مدفون در آن تپه توسط دژ واشاکیه است نه Sacagawea ، و پسر سمت چپ او است قطعا نه پاپوز قاره ای و بازیل؟ لعنتی بازیل کیست؟

یک صبح گرم در ماه مه از قبرستان ساکاجاوا دیدن کردم ، جایی که سنگ های معمولی هبارد با سنگ های قاطع تر جایگزین شده اند. اما پلاکی نزدیک قبر ساکاگاوا خراب شده بود. جمله سنگ قبر گرانیتی بلند واقع در غرب این علامت نشانگر دفن Sacajawea است که با خشونت با یک صفحه کلید تغییر یافته است. این عبارت مستقیماً در غرب خراشیده شده بود - و شرق با حروف بزرگ زیر آن حک شده بود.



ناتالی شور / BuzzFeed News

در واقع صدها مایل شرق. کسی که آن پلاک را خراب کرده است در مورد فورت مانوئل لیزا ، در مرز بین داکوتای شمالی و جنوبی صحبت می کند. بسیاری از محققان به این نتیجه بسیار کمتر عاشقانه رسیده اند که ساکاگاوا در 1812 در آنجا در اثر بیماری حصبه درگذشت ، احتمالاً در یک قبر بدون علامت دفن شده و بدون نام در 25 سالگی مرده است.

مرگ ناشناس و زودرس با وضعیت امروزی ساکاگاوا به عنوان یک نماد آمریکایی در تضاد است. او از برنامه های درسی ، کتاب های تصویری ، فیلم ها و نمایش های یک زن الهام گرفته است. در مگا هیت 2006 شب در موزه ، مجسمه ای به اندازه واقعی ساکاگاوا از جمله موارد نمایش داده شده در موزه تاریخ طبیعی است که یک شبه زنده می شود. همانطور که یکی از موزه های موزه جیغ می کشید ، او به معنای واقعی کلمه این مردان را از رودخانه ها ، از کوهها بالا برد ... او مادر نهایی کار بود!

هیلاری کلینتون در سخنرانی خود در سال 1999 با رونمایی از سکه دلار طلایی که ساکاگاوا در حال کشیدن ژان باتیست است ، به نقاط مشابهی رسیده بود. او حتی وقتی از نوزاد خود مراقبت می کرد ، شجاعت و نبوغ قابل توجهی از خود نشان داد و به عنوان یک مترجم و راهنمای ارزشمند در خدمت اعزامی بود ... ساکاگاوا نقش فراموش نشدنی در تاریخ ملت ما ایفا کرد. برای عرضه ، سکه ها به طور گسترده تبلیغ می شدند و در جعبه های Cheerios پنهان می شدند ، به عنوان بخشی از کمپین بازاریابی 40 میلیون دلاری و مشارکت با وال مارت و جنرال میلز.

و مجسمه ها در سراسر کشور ظاهر شده اند. در واقع ، موزه ملی تاریخ زنان خطراتی را که ممکن است وجود داشته باشد ، تهدید می کند بناهای تاریخی بیشتری به افتخار ساکاگاوا بیش از هر زن دیگری در ایالات متحده. مجسمه ای برنزی از حرکت او در اقیانوس آرام ، همانطور که ممکن است در سفر انجام داده باشد ، نه چندان دور از محل قبر وی در رودخانه باد. شما همچنین می توانید او را در تگزاس ، میسوری و ساختمان کنگره ایالات متحده پیدا کنید (نمای داکوتای شمالی ، نه وایومینگ). یک مجسمه از لوئیس ، کلارک و یک زانو زده ساکاگاوا حتی اعتراض برانگیخت در سال 2007 ، هنگامی که فمینیست ها با تابلوهایی که روی آنها نوشته شده بود SACAGAWEA NOWER COWERED ظاهر شد.

اما چگونه ساکاگاوا آنقدر قهرمان محبوب آمریکایی شد که مردم به معنای واقعی کلمه بر سر استخوان های او دعوا می کردند؟ او ثابت کرده است که یک کشتی قدرتمند برای بسیاری از برنامه های متفاوت است که به عنوان نمادی برای تأیید سرنوشت مانیفست ، حمایت از حقوق زنان و اشاره به تنوع آمریکایی مورد توجه قرار گرفته است. تعداد کمی از شخصیت های تاریخی آمریکا با وجود اطلاعات اندک در مورد آنها به چنین وضعیت نمادین رسیده اند. بنابراین چگونه می توانیم آنچه را که در مورد Sacagawea می دانیم بدانیم؟ و آیا ما آن را درست داریم؟



نقاشی از آلفرد راسل / کوربیس

در سال 1803 ، رئیس جمهور توماس جفرسون زمین وسیعی را خریداری کرد که اکنون به خرید لوئیزیانا معروف است ، در ناپلئون. این توافق بلافاصله قلمرو ایالات متحده را دو برابر کرد ، آن را از لبه ایلینوی به بالا در بیشتر مونتانا گسترش داد و به صورت مورب به شهر بندری پردرآمد نیواورلئان رسید. همانطور که بعداً به جانشین خود جیمز مدیسون نوشت ، جفرسون تصور کرد در این سرزمین یک امپراتوری نهایی برای آزادی ، گویی این دو چیز ممکن است متقابلاً منحصر به فرد نباشند.

دولت ایالات متحده اطلاعات کمی در مورد این سرزمین داشت ، یک حباب ناهموار که توسط بومیان آمریکا و دام گیرهای خز ساکن بود. جفرسون مشتاق بود بداند جمهوری تازه متولد شده اش از چه منابعی می تواند استفاده کند. بنابراین او کنگره را با بودجه 2500 دلار برای اعزامی از سنت لوئیس به شمال غربی اقیانوس آرام و بازگشت به منظور بررسی آنچه دقیقا کشور خریداری کرده بود ، بیان کرد. (آن را مانند یک قسمت دو ساله تصور کنید جنگ های منابع .)

جفرسون دستیار شخصی خود مریوثر لوئیس را - یک دوست خانوادگی که هنوز 30 سالش نشده بود - تعیین کرد تا سفر را هدایت کند. لوئیس از دوست قدیمی ارتش خود ویلیام کلارک برای خدمت به عنوان کاپیتان دعوت کرد و این دو تیمی را از دهها کاوشگر جمع کردند تا زیر نظر آنها در سپاه اکتشاف خدمت کنند. این حزب نظامی در بهار سال 1804 با اهداف مضحک جاه طلبانه راه اندازی کرد: گسترش حاکمیت ایالات متحده در غرب ، ایجاد یک پای آمریکا در کشور هنوز در بریتانیا ، اورگان ، ایجاد روابط تجاری با قبایل ، و تعیین مسیر آب بین قاره ای به تجارت آمریکا را تقویت کرده و گزارش مفصلی از همه چیزهایی که پیدا کردند تهیه کنید.

بنابراین آنها ژورنال کردند تا افراد ، گیاهان ، جانوران و زمین هایی که با آنها روبرو شده اند را از نزدیک مشاهده کنند. این گزارشهای روزانه ترکیبی و بدون شرح از کاپیتان ها و چهار نفر از افراد آنها بیش از یک میلیون کلمه. و سهم بسزایی از آنها تقریباً مجموع کل اطلاعات بشری در مورد ساکاگاوا است ، مردانی که قرار بود با آنها ملاقات کنند.

سپاه کشف تصمیم گرفت اولین زمستان خود را در بالادست از سرزمین ایلینوی ، در نزدیکی کشور هیداتسا و ماندان ، در داکوتای شمالی کنونی بگذراند. این زمانی است که آنها با یک صیاد خزدار فرانسوی-کانادایی در چهل سالگی به نام توسن شاربن آشنا شدند ، که لوئیس زمانی او را فردی بدون شایستگی خاص توصیف کرد. دو زن شوشون با او بودند: اوتر وومن و ساکاگاوا ، که احتمالاً حدود شش ماه باردار بود. دختران حدود 16 ساله بودند و پس از ربوده شدن در کودکی توسط Hidatsa به عنوان غنایم جنگ بین قبیله ای به شاربن فروخته شده بودند.

شاربونو هرچقدر هم که تأثیرگذار نبوده باشد ، او برخلاف بقیه سپاه ، از هیداتسای قابل قبول صحبت می کرد. از همه مهمتر ، همسران او به شوشون صحبت می کردند - زبان قبیله ای که از نظر استراتژیکی در آن قرار دارد و سپاه باید برای تجارت اسب و راهنمایی در مورد کوههای راکی ​​به آن تکیه کند. ساکاگاوا و شاربن به همکاران جدید خود در اردوگاه پایان یافته به نام فورت ماندان پیوستند. این به هوش و مهارت های زبانی ساکاگاوا می گوید که او برای این کار به جای همسر دیگرش ، سمور زن انتخاب شده است ، حتی اگر این بدان معناست که یک کودک فریاد را برای سواری همراه می آورد. ساکاگاوا پسر بچه سالم خود را در 11 فوریه 1805 به دنیا آورد. او برای تسکین زایمان شدید ، اکسیری را تهیه کرد که از دم موش زرد پاره شده ساخته شده بود.

پنجاه و پنج روز بعد ، ساکاگاوا بچه را برای پیاده روی طولانی به اورگان به ستون فقرات خود می بست. (تصویر ما از آن دو به صورت یک جفت آنقدر ریشه دوانده است که ژان باتیست حتی آن را روی سکه طلایی مادرش قرار داده است.)

آوریل بیا ، آنها تعطیل بودند.



نقاشی از آلفرد راسل / کوربیس

بنابراین ساکاگاوا نبود دقیقاً یک راهنما ، همانطور که ما تمایل داریم به او فکر کنیم. اما چندین حکایت ، که در حساب 5000 صفحه ای اعزام شده ثبت شده است ، نشان می دهد که چگونه او مفید واقع شده است.

مانند آن زمان ، یک ماه پس از سفر ، قایق رانی آنها با باد تکان خورد. اگر ساکاگاوا نبود ، که به سرعت فکر کرد و برای نجات محموله در خطر افتاد ، منابع ضروری را به دریا انداخت و از بین رفت. لوئیس از قدردانی خود نسبت به زن هندی ، که من به او قوت و استحکام مساوی می دهم ، با هر شخصی در زمان حادثه نوشت - مخصوصاً در مقایسه با شوهر پلیدش ، که اجازه داد بقیه کارها را انجام دهند در حالی که هنوز برای همسرش گریه می کردند. خدا برای رحمت ، و ثابت کرد که شاید ترسناک ترین واترمن جهان باشد. (به این ترتیب است که می توان در قرن نوزدهم یک گربه را گربه نامید.)

ماه ها بعد ، درست در حوالی Three Forks ، مونتانا ، سپاه به قبیله خود ساکاگاوا برخورد کرد. او با خوشحالی از پیوستن دوباره به مردمش ، که از زمان ربوده شدن او در دوران کودکی در سالهای قبل ندیده بود ، لذت برد. از نظر لوئیس ، شور و شوق او هنگام ملاقات با آنها واقعاً تأثیرگذار بود. بزرگان قبیله در شوشون با او صحبت کردند. او کلمات آنها را در هیداتسا به شاربنو منتقل کرد ، که آن را به زبان فرانسوی به یکی از اعضای سپاه به نام فرانسوا لابیش ، که آن را برای تقریباً دیگران ارسال کرد ، منتقل کرد. آنها در مورد تجارت اسب ها مذاکره کردند و از Shoshone استفاده کردند تا به شبان در گروه از کوههای راکی ​​کمک کند.

و پس از آن حکایت مورد علاقه همه درباره ساکاگاوا وجود دارد - حدیثی که توسط هر مورخ و هر شوشون که با آن برخورد کرده ام مطرح می شود. در دسامبر سال 1805 ، سپاه کشف به نیمه راه خود رسید و دومین اردوگاه زمستانی را در نزدیکی لبه اورگان ایجاد کرد. پس از ساختن فورت کلاتساپ ، اعضای سپاه از شایعه ای طاقت فرسا از قبایل محلی باخبر شدند: آنجا ' اگر می خواهید لاشه نهنگ ساحلی در ساحل شسته شود ، اگر می خواهید وارد آن شوید!

یک نهنگ مرده بزرگ می تواند برای گروهی از افرادی که از پروتئین در راه عبور از کوه های راکی ​​ناامید شده بودند ، شمع های خود را از چربی حیوانی خورده بودند ، یک چربی سوزی قابل اشتعال باشد. بنابراین بلافاصله بعد از سال جدید ، کلارک اعلام کرد که با گروه کوچکتری جدا می شود و سفری کوتاه به آب می کند و بسیاری از خدمه - از جمله بانوی برجسته ما - را در قلعه باز می گرداند.

اما ساکاگاوا التماس آمدن. همانطور که کلارک توصیف کرد ، او بسیار بی حوصله بود که اجازه می داد با من برود ... او مشاهده کرد که او راه طولانی را با ما برای دیدن آبهای بزرگ طی کرده است ، و اکنون که آن ماهی هیولایی نیز باید دیده شود ، او فکر کرد به سختی می توان اجازه دیدن او را نیز نداد (او هنوز هرگز به اقیانوس نرفته بود). نکته جانبی: کل پاراگراف زیر یک چتر [sic] است. لوئیس و کلارک هجرانهای بسیار بدی بودند.

و ، انتشار دادن، کلارک البته او می خواست برود او به تازگی در دوران شیردهی به نوزاد تازه متولد شده هشت ماه پس از زایمان پیاده روی کرده است. او به اینجا نیامد تا یک بازی یک نفره کامل بازی کند و نه رقص کارت ها را تماشا کنید



گتی (5) ؛ ناتالی شور

این قاطعانه ترین مطالبی بود که او در مجلات دریافت کرد و نتیجه داد. به او اجازه داده شد به سفر به ساحل بپیوندد-که 300 کیلوگرم وزن داشت-و یک اسکلت نهنگ 105 فوت را دید که در مقابل اقیانوس آرام گسترده پهن شده بود. در مارس آن ، در سال 1806 ، خدمه سفر طولانی خود را به خانه آغاز کردند. ژان باتیست یک ساله شده بود و با تکان خوردن در زیر نور روحیه مردان را تقویت کرد. این ضرب و شتم مخصوصاً روی کلارک افزایش یافته بود ، که او را پامپ نامیده بود و با عشق از پسر کوچک رقصنده من نوشت. در 25 جولای ، کلارک امضای خود را روی یک سازه سنگ طبیعی در مونتانا که او آن را لقب داده بود ، حک کرد برج پومپی ، اکنون ستون پومپی نامیده می شود و به معنای واقعی کلمه محبت خود را به سنگ تبدیل می کند.

در آگوست ، خدمه فورت ماندان را برگردانده بودند ، جایی که اولین زمستان را در داکوتای شمالی گذرانده بودند. با بازگشت خانواده به کشور هیداتسا ، اعضا از شاربن ، ساکاگاوا و ژان باتیست خداحافظی کردند. برای خدماتش به مأموریت به عنوان مترجم ، شاربن 500 دلار و 33 و 1/3 سنت دستمزد گرفت. ساکاگاوا هیچی نگرفت

پس از جمع شدن ، بقیه سپاه به سمت رودخانه میسوری ادامه دادند. اما کلارک بلافاصله از پشت سر گذاشتن خانواده شاربن پشیمان شد. کلارک در مسیر سنت لوئیس نامه ای به شاربن ارسال کرد که قول قابل توجهی داد: اگر شاربنو ، ساکاگاوا و پامپ برای زندگی در سنت لوئیس به جنوب آمدند ، کلارک آنها را با مقداری زمین و آموزش درجه یک برای پامپ راه اندازی می کرد. به کلارک می نویسد: شما به خوبی علاقه من به [پسرتان] و نگرانی من را در مورد پرورش و تربیت او به عنوان فرزند خودم می دانید. سه سال بعد ، خانواده دعوت را پذیرفتند و به کلارک در ایالت میسوری پیوستند.

اخبار موفقیت این سفر یک خبر بود احساس رسانه ای لحظه ای برای زمان جفرسون واقعاً پیروزی سیاسی را که موفقیت برای او به ارمغان آورد ، شیر داد و لوئیس و کلارک به عنوان قهرمان مورد ستایش قرار گرفتند. نسخه های ویرایش شده و خلاصه شده (خدا را شکر) مجلات اعزامی مدت کوتاهی پس از سفر منتشر شد. مورخان به محض برخورد چکمه های خود به اسکله به اودیسه آمریکایی چسبیدند.

اما هیچ کدام از آنها در مورد ساکاگاوا نوشتند. نه نزدیک به 100 سال.



نقاشی از آلفرد راسل / کوربیس

در حدود 1900 ، زنی به نام اوا امری دای در جستجوی قهرمان بود. دای یک مورخ آماتور بود که به عنوان رئیس بخش محلی خود در انجمن حق رأی برابر اورگان خدمت می کرد. در آن زمان ، بسیاری از فعالان حقوق زنان بر برجسته کردن مشارکت نادیده گرفته شده زنان در گذشته کشور تمرکز کردند تا راهی برای نشان دادن این که حقوق رأی آنها به مدت طولانی به تأخیر افتاده بود ، متمرکز شوند. بنابراین دای شروع به بازگرداندن مراحل زنان در زمینه سابقه کرد تا شخصیت اصلی شایسته ای پیدا کند.



ویکیپدیا

اوا امری دای

و آیا او تا به حال یکی را پیدا کرده است! در سال 1902 ، دای کتاب پر سر و صدایی منتشر کرد. فتح: داستان واقعی لوئیس و کلارک یک شخصیت جذاب جدید را وارد یک حماسه معروف آمریکایی کرد و شاهکارهایی را انجام داد که فقط یک زن می توانست. سالها بعد ، دای توضیح داد که چگونه ساکاگاوا را به یک ستاره تبدیل کرده است: من هر کتاب قدیمی و کاغذهای ریز را پیدا کردم. ... سرانجام ، من به نام ساکاجاوا برخورد کردم و فریاد زدم: 'من قهرمان خود را یافته ام.' سپس من هر حقیقتی را که در مورد ساکایاوا یافتم ، جستجو کردم. از چند استخوان خشک که در داستانهای قدیمی سفر یافتم ، ساکاجاوا را ایجاد کردم و از او یک موجود زنده واقعی ساختم. ماه ها برای اطلاعات دقیق در مورد این خدمتکار فوق العاده هندی حفاری و خراش می کردم. جهان قهرمان من ، ساکاجاوا را ربود. ... زیبایی آن زن وفادار هندی با نوزادش بر پشت ، که آن کوهنوردان و کاوشگران سرسخت را در سرزمین عجیب رهبری می کرد ، برای جهانیان جذاب بود.

زمان بندی دای درست بود. در حال حاضر برنامه هایی برای نمایشگاه صدساله لوئیس و کلارک در سال 1905 در حال انجام بود ، یک نمایشگاه جهانی که پورتلند ، اورگن را روی نقشه قرار می داد. در تابستان و پاییز ، نزدیک به 1.6 میلیون بازدیدکننده برای یادبود سفر افسانه ای سپاه کشف در سراسر بیابان ناشناخته حضور یافتند.

رأی گیری ها قرار نبود این شانس را از بین ببرند. ائتلافی از سازمان های زنان برای حمایت از بنای یادبود ساکاگاوا سرمایه گذاری کردند تا در نمایشگاه ارائه شود. هفت هزار دلار و یک مجسمه بعداً ، در 6 جولای 1905 رونمایی شد. سوزان بی آنتونی سخنرانی افتتاحیه را بر عهده داشت. آنتونی گفت ، به رسمیت شناختن کمک بزرگی که توسط [ساکاگاوا] انجام می شود ، آغاز کارهایی است که باید در اینجا انجام شود. سال آینده مردان این دولت مفتخر ... تصمیم خواهند گرفت که آیا زنان در نهایت حق آن را دارند که سالها از آنها محروم شده اند.

به این ترتیب ، مترقیان سفید پوست در قرن حاضر مجدداً ساکاگاوا را برای تاریخ گل رز خود تصاحب کردند. اکنون شکوه توسعه آمریکا نیز متعلق به زنان بود! اما بسیاری هنوز می پرسند: چه اتفاقی برای این وطن پرست تازه امریکایی پس از اعزام افتاد؟



نقاشی از آلفرد راسل / کوربیس

گریس هبارد تصمیم گرفت برای شروع داستان از جایی که Dye متوقف شد. هبارد در اوایل چهل سالگی هنگام مطالعه مشغول به تحصیل بود فتح زندگی او را تغییر داد هبارد نیز مانند دای از مبارزان فعال برای حق رای زنان بود. با توجه به عضویت هبارد در بسیاری از باشگاه های پسرانه ، دلیل این امر بسیار مهم نبود: او یکی از اولین زنانی بود که در هیئت امنای دانشگاه وایومینگ خدمت کرد و همچنین اولین زنی بود که در وکالت ایالت وایومینگ پذیرفته شد.

بنابراین تعجب آور نیست که هبارد با ساکاگاوا ، زنی دیگر که خود را در بین مردان دوست داشت ، احساس علاقه کرد. در سال 1904 ، هبارد از Cheyenne به سمت رودخانه Wind Wind رفت تا شوشون ها را در مورد جد معروف خود بررسی کند. این قبیله در سال 1868 در آنجا رزرو شده بودند به شرطی که از طریق یک معاهده معروف بین سربازان آمریکایی و واشاکی رئیس شوشون ایجاد شده بود. با جلوگیری از شکست تحقیرآمیز و خشونت آمیز در میدان نبرد که قبلاً بر قبیله های زیادی رخ داده بود ، رئیس واشاکی انتخاب برتر رزرو خود را انجام داد: دره نفس گیر رودخانه باد. (افسوس ، از آن پس کارشناسان استدلال کردند که فرض هبارد مبنی بر اینکه فرزندان ساکاگاوا باید در رودخانه ویند باشند بر اساس یک فرض معیوب بود ؛ اکثر لمی شوشون ها از آیداهو ، مانند ساکاگاوا ، در غرب دورتر مستقر شدند.)

هبارد جستجوی خود را در رودخانه ویند با مشورت کشیش جان رابرتز ، مبلغ اسقفی که بیش از 20 سال در این منطقه زندگی کرده بود ، آغاز کرد. او می خواست بداند که آیا او تا به حال در مورد ابر زن شوشون که با بچه ای به پشت سفر کرده و به اقیانوس آرام رفته بود شنیده است. مطمئناً مردم اطراف چنین کسی را به یاد می آورند ، درست است؟ آیا 'ساکاگاوا' زنگ بزنم؟

در ابتدا ، رابرتز چیز زیادی در مورد زن اصلی قرن چند ساله ای که 'مادر بازیل' نامیده می شد ، به خاطر نمی آورد. هبارد به نحوی یاد جان روبرتز از پیرزن و پیرزنی را که دو دهه قبل مراسم تشییع جنازه اش را بر عهده داشت ، دوید. شاید تصدیق او ناشی از تلاش مداوم هبارد یا خطای ارتباطی هنگام پیگیری شوشون بود. در هر صورت ، روبرتز به زودی به این نتیجه رسید که مادر بازیل و ساکاگاوا یکی هستند - زنی که او مراسم تشییع جنازه اش را در سال 1884 انجام داد ، همان زنی بود که رهبری لوئیس و کلارک را بر عهده داشت.

روبرتز در سال 1905 به هبارد تأیید کرد که چندین نفر از فرزندان او تحت این رزرو زندگی می کنند. یک پسر باپتیست به من گفت که پدرش اغلب به او می گوید که مادرش وقتی او را به پشت نشان می دهد وقتی او راه را نشان می دهد ... آب به سمت غروب آفتاب ... پیرزن با توجه به سنش فعال و باهوش بود. او تنها راه می رفت و تا آخرین لحظه روشن بود.

با این حال ، شهادت های دیگر در اطراف رودخانه ویند در مورد آنچه به اصطلاح خوانده می شود شروع به انباشته شدن کرد وزنه زدن ، یا زن گمشده ، که پس از چند دهه سرگردانی به مردمش بازگشته بود. هبارد سال ها به جمع آوری شواهد ادامه داد که زنی که روبرتز به یاد داشت در واقع ساکاگاوا بود و خطوط زندگی باورنکردنی شروع به ظهور کرد: پس از گذراندن چندین سال با خانواده اش در سنت لوئیس ، ساکاگاوا سرانجام از شوهر بدرفتار و گله ای خود فرار کرد. برای خوب

افسانه می گوید که در حدود سال 1823 ، او نوجوان ژان باتیست را تحت مراقبت پدرخوانده افتخاری ویلیام کلارک قرار داد. سپس او آن را از سنت لوئیس به کشور شوشون رزرو کرد و ظاهراً زندگی جدیدی را آغاز کرد که در چندین ایالت ادامه داشت. در ابتدا ، ساکاگاوا با کامانچ ها در اوکلاهما مستقر شد. آنها او را پارایوو یا 'زن ارشد' صدا زدند تا به نشانه دستاوردهای او باشد. بومیان او را به یاد می آورد که با مردی از Comanche به نام Jirk Meat ازدواج کرده ، بچه های بیشتری داشته است و برای دهه ها به صورت مسالمت آمیز حرکت کرده است ، تا اینکه Jirk در یک نبرد کشته شد.

ظاهراً ساکاگاوا تنها و با فشار 60 ، Comanches را ترک کرد و خودش را ترک کرد و با خوشحالی در رودخانه ویند مستقر شد و دو پسر از دست رفته مدتها در کنار او بودند.

گریس هبارد ابتدا روایت متناوب خود را در مجله تاریخ آمریکا در سال 1907 ، صد سالگی اعزامی و تمام شور و شوق ناشی از آن داغ شد. روزنامه ها در سراسر ایالت به این داستان پرداختند و تصور می کردند که پوکاهونتاس قرن 19 به عنوان دختر وایومینگ ادعا می شود.

گزارش هبارد برای بیش از یک دهه بدون چالش باقی ماند ، اگرچه با چندین روایت شاهدان عینی در مورد وضعیت وخیم سلامتی او مغایرت داشت. به عنوان یک نکته ، ساکاگاوا در طول سفر خود دچار بیماری نزدیک به مرگ شده بود. و بعداً ، در سال 1811 ، یک گردشگر به نام هنری براکنریج که در ایالت میسوری سفر می کرد ، در مورد ملاقات با مردی به نام شاربن و همسر بیمارش ، جورنال کرد. با این وجود ، اگر هیچ مدرکی بهتر از این ندارید ، بی اعتبار کردن یک نظریه معین دشوار است. بنابراین نسخه هیجان انگیز وایومینگ تا سال 1920 قوی بود ، زمانی که روایت هبارد شروع به فروپاشی کرد. یکی دیگر از مجلات دست نویس ظاهر شد ، این مجله توسط یک منشی به نام جان لوتیگ نگهداری می شد و توسط یک شرکت خز که اغلب با شاربنو قرارداد می بست ، کار می کرد. در 20 دسامبر 1812 ، لوتيگ نوشت: عصر امروز همسر شاربنو اسکوو مار ، بر اثر تب خفيف درگذشت ، او يک زن خوب و بهترين قلعه بود ، در سن حدود 25 سال… (برچسب به ظاهر خشن Snaw Squaw ارجاع محاوره ای به قبیله شوشون.)

برای بسیاری ، این دو سرنخ در ترکیب تا آنجا که می توانستید به یک مات نزدیک باشید. براکنریج همسر بیمار شاربنو را در سال 1811 در میسوری سوار کرده بود ، و یک سال بعد او در چوب لوتیگ در حال مرگ بود ، درست همان جایی که قایق متوقف شد. Ergo ، Sacagawea در سال 1812 در جایی در نزدیکی فورت مانوئل لیزا به خاک سپرده شد. به همین دلیل ، او نمی تواند 72 سال بعد در وایومینگ دفن شود.

در مواجهه با این شواهد ، دکتر هبارد توضیحی ارائه داد: نه برکنریج و نه لوتیک از نام ساکاگاوا استفاده نکرده بودند. بنابراین باید همسر دیگر شاربنو ، سمور زن بود ، نه ساکاگاوا ، که بر روی آن قایق صعود می کرد ، و به زودی جان خود را از دست داد و تب ناپایدار شد. بنابراین در حقیقت، هبارد نتیجه گرفت ، این مجلات کشف نشده هیچ صحبتی در مورد خود ساکاگاوا ندارند ، که هنگام نگارش آنها هنوز کیلومترها در سنت لوئیس فاصله داشت!

به طور قابل پیش بینی ، بسیاری از مردم از مبادله بسیار راحت همسر هبارد ناراضی بودند. اما هبارد دو برابر شد. به هیچ وجه آیا او اجازه می دهد سالها کار با یک جفت مجله قدیمی بدبو که توسط مردان مرده تصادفی نوشته شده و نمی توانند زنی را از زن دیگر تشخیص دهند ، لغو کند. هبارد به زودی شروع به ساختن یک دنباله کاغذی برای خود کرد. او در دهه 1920 منابع شوشون را بازبینی کرد و یافت ، و شروع به ضبط شهادت آنها کرد.

در واقع ، شخص به فرد آنچه هبارد قبلاً ادعا کرده بود را تأیید کرد: ساکاگاوا در 1884 در رودخانه ویند درگذشت. برخی از بزرگان شخصاً با پارایوو ملاقات کردند ، برخی دیگر خاطرات خویشاوندان فوت شده را تکرار کردند. آنها داستانهای هبارد را شبیه داستانهایی کردند که فرزندانشان به من گفتند ، وقتی در سال 2015 از ویندور ریور دیدن کردم. در مورد مدال زیبایی که او پوشیده بود ، شنیدم ، به نشانه کاپیتان های ماموریت. من شنیدم که چگونه در حال آماده شدن برای دفن شدن به کنار گردن او خورد و تا زمانی که می دانست در بازی پوکر بازی می کند ، شرط می بندد. و من شنیدم که او چقدر دوست دارد دریا را ببیند و بومیان دیگر چقدر دیوانه فکر می کردند وقتی در مورد نهنگ در ساحل اورگان صحبت می کرد: ماهی به بزرگی یک خانه!

همانطور که هبارد برای جمع آوری حساب های بیشتر تلاش می کرد ، بحث Sacagawea تحت پوشش قرار گرفت نیویورک تایمز و آسوشیتدپرس اداره امور هند ، بازپرس چارلز ایستمن را برای حل این موضوع به ویند ریور اعزام کرد. او واقعاً انجام داد او تشخیص داد که در سال 1884 درگذشت. رزرو پر از فرزندان او است. آنها او را خوب به یاد دارند.

با این حال ، نتیجه گیری ایستمن دقیقاً مستقل نبود - او با هبارد مکاتبه کرد ، که حتی ممکن است در تحقیقات خود به او کمک کرده باشد. با این حال ، گزارش او تأییدی بود که هبارد به آن نیاز داشت. نظریه رودخانه باد اکنون توسط دولت ایالات متحده تأیید شده است. هبارد با نشانگرهای قبر خود جلو رفت و در نهایت منتشر شد Sacajawea: راهنما و مترجم لوئیس و کلارک ، کنار هم گذاشتن نصف عمر کار

اما قوی ترین شواهد بر ضد نظریه رودخانه باد هنوز در راه نبود.



گتی (5) ؛ ضرابخانه ایالات متحده

در 1955 ، دو دهه پس از آن در مرگ هبارد ، مجموعه ای از مقالات توسط کتابخانه نیوبری در شیکاگو خریداری شد. در میان آنها یک یادداشت کوچک وجود داشت که کلارک روی یک کتاب نقدی که از سال 1825 تا 1828 متغیر بود نوشته بود. لیست اعضای اعزامی ، کلارک Se-car-ja-weau را به عنوان Dead ذکر کرد.

از نظر دونالد جکسون ، مرجع برجسته اواسط قرن در همه چیز لوئیس و کلارک ، این مسئله را حل کرد. فرض بر این بود که ناظران شخص ثالث می توانند واقعیت ها را زیر پا بگذارند ، اما کلارک هرگز چنین نمی کند. برخی از مخالفان استدلال کرده اند که کلارک اشتباه کرده است: بالاخره او پاتریک گاس را در همان لیست مرده علامت گذاری کرد ، در حالی که در واقع از همه آنها بیشتر عمر کرد! اما در حالی که ارتباط کلارک با گاس قطع شده بود ، عکس آن را با ساکاگاوا انجام داد. آنها سالها به عنوان همسایه در سنت لوئیس زندگی کردند و کلارک پسرش را می پرستید. (پامپ نیز در لیست قرار گرفت - او یک مرد بزرگسال در آلمان بود و تحصیلات اروپایی را که پدر پدرخوانده اش به او وعده داده بود ، دریافت کرد.)

اما دیگر طرفداران ویند ریور موافقند که کلارک باید حقیقت را در مورد ساکاگاوا بداند. از رامونا کامرون ورلی ، مورخ آماتور که سالها صرف تدوین تحقیقی که از نسخه رودخانه باد پشتیبانی می کند ، پرسیدم که از یادداشت کلارک چه می گوید. ورلی گفت که او این کار را برای محافظت از او انجام داد. او به من یادآوری کرد که می دانست او از شوهر بدرفتار فرار کرده است و می خواست به او آرامش بدهد تا با شرایط خودش از جامعه سفیدپوست خارج شود. بنابراین او برای پوشاندن دروغ گفت و او را برای خودش مخفی نگه داشت.

من واقعاً احساسی که آن داستان دارد را دوست دارم. انجام میدهم. مانند هبارد و وورلی ، من این ایده را دوست دارم که ساکاگاوا ایده خود را دریافت کرد و زندگی عاری از دخالت سفید داشت. من این ایده را دوست دارم که به جای مرگ در فورت مانوئل ، او زندگی می کرد ، زندگی می کرد و زندگی می کرد. اما… ساده ترین توضیح معمولاً بهترین است. و چه کسی حتی به کتاب نقدی احمقانه او نگاه می کرد؟

اگر اکثریت مورخان درست می گویند و ساکاگاوا واقعاً انجام داد در 1812 می میرد ، سپس این سوال واضح را مطرح می کند: ما از گریس هبارد چه می کنیم؟

توماس جانسون یک انسان شناس است که سالها کار میدانی در رودخانه ویند انجام داده است. کتاب او همچنین به نام Sacajawea: رئیس زن ' s هویت سرقت شده شاید این کاملترین آشکارسازی آثار هبارد باشد. بنابراین آیا او فکر می کرد هبارد یک دروغگو است؟ حرفه ای؟ یک فریبکار؟ یک ماده مخدر؟

جانسون و من پس از انجام کارهای بایگانی خود در لارامی ، در مورد این موضوع حدس زدیم. هر دوی آنها در کنار هم کاغذهای شخصی گسترده هبارد را مرور کرده بودند. آنها از این که حبارد چقدر تنها بود متاثر شدند - او مادر و خواهرش را با فاصله چند سال از دست داده بود و زمانی که ساکاگاوا را پیدا کرد ، خودش بزرگتر شد. بنابراین او هرچه داشت در کار خود ریخت. جانسون ها فکر نمی کنند او به طور مخربانه چیزی را دقیقاً جعل کرده است. او فقط خیلی می خواست که این واقعیت داشته باشد. من فکر می کنم او به نوعی عاشق ساکاگاوا بود ، این زن جوان که کارهای قهرمانانه انجام می داد! جانسون گفت. من فکر می کنم او فقط با او هویت پیدا کرد ، تا جایی که نمی توانست آن را رها کند.

و بنابراین او نیمی از زندگی خود را با ناامیدی تلاش کرد تا Paraivo را به Sacagawea تبدیل کند. شاید این نوعی اصرار بر عدالت کیهانی بود. ساکاگاوا مستحق بسیار بیشتر از یک مرگ زودرس ناشناس بود. هبارد به او این قدرت را داد که بتواند زندگی خود را پس بگیرد ، جامعه خود را رهبری کند و پیر شدن پسرانش را ببیند. تاریخ از قبل با اندوه زنان بسیار سنگین بود - آیا روایت هبارد به داستان های آنها نزدیکتر نبود باید بودن؟

اما ، اگر هبارد با خیال بافی رانده می شد ، آیا شوشون نیز چنین نبوده است؟ چرا آنها آنقدر مشتاق بودند که باور کنند ساکاگاوا و پارایوو - مادر بازیل ، همانطور که او شناخته شده بود - یکی هستند؟

برای جانسون ، پاسخ در زمینه واضح به نظر می رسد. مانند اکثر معاهداتی که ایالات متحده با کشورهای بومی آمریکا مذاکره کرد ، سلطه انحصاری شوشونز بر ویند ریور دوام نیاورد. در طول این سالها ، دولت فدرال بارها وعده هایی را که به رئیس واشکی داده بود زیر پا گذاشت. از زمان تأسیس ، این رزرو به نصف تقسیم شده و به مهاجران سفیدپوست و قبیله آراپاهو ، رقبای اجدادی شوشون تقسیم شده است. آیا پس از چندین دهه تحقیر ، آیا شوشون ها می توانند Sacagawea را به عنوان یک معامله تلقی کنند؟

جانسون به من گفت ، بنابراین این زن سفیدپوست مهم از دانشگاه وایومینگ آمده است. آنها می دانستند که سفیدپوستان قدرتمند هستند. او می آید و با همه این افراد مصاحبه می کند و آنها را به عنوان فرزندان ساکاگاوا مسح می کند. و فکر می کنند ، خوب ، این زن سفیدپوست ممکن است حقیقت را بگوید!

او پیشنهاد می کند که تجربیات واقعی پارایو که توسط کسانی که در رودخانه ویند ریور به یاد می آورند با شایعاتی که او سالها ساکاگاوا بود تا زمانی که هبارد بسیاری از شهادت خود را جمع آوری کرده بود ، مخلوط شده بود. جانسون معتقد است که از آنجا افسانه به فولکلور محلی نفوذ کرد. او به منبع افتخار تبدیل شد ، راهی برای اتصال به ساختار قدرت سفید. زیرا آنها تا آنجا که می توانستند به قدرت نیاز داشتند - دولت بر زندگی آنها کنترل کامل داشت. شاید آنها می خواستند شخصی مانند ساکاگاوا به دولت اطلاع دهد که 'ما هنوز از شما گلایه داریم ... شاید این واقعیت که ساکاگاوا از ماست به این معنی باشد که شما مدیون ما. '

این تنش است که در ابتدا اسطوره های Sacagawea را بسیار جذاب می کند. تاریخ آمریکا همیشه ترکیبی از واقعیت ها و اسطوره شناسی انتخابی بوده است. اما در مورد نقش ساکاگاوا در روایت میهن پرستانه ما چیزی نگران کننده وجود دارد: او به دلیل اطمینان از موفقیت یک سفر که باعث نابودی شرم آور بومیان آمریکایی و فرهنگ های آنها در غرب شد ، مورد تجلیل قرار می گیرد. سپاه کشف با اعلام اقتدار ایالات متحده در سراسر قاره ، زمینه را برای اسکان مجدد وحشیانه ، محرومیت از حق رای و تخریب فرهنگی هموار کرد. همانطور که جرارد بیکر ، سرخپوست ماندان-هیداتسا و اولین سرپرست مسیر ملی لوئیس و کلارک بیان کرد ، آنچه در سالهای پس از لوئیس و کلارک برای مردم ما اتفاق افتاد این است که ما به سراشیبی رفتیم. به طور خلاصه ، ما باختیم ... این آغاز یک پایان بود.

البته هیچ کدام از اینها تقصیر ساکاگاوا نبود. او واقعاً درخشان و توانا بود ، حتی وقتی که مورد بدرفتاری ، بردگی و سرقت دختری خود قرار گرفت. او هرگز ما را به زندگی خود دعوت نکرد. ما خودمان را در او قرار دادیم.



نقاشی از آلفرد راسل / کوربیس

کی و کجا Sacagawea درگذشت در نهایت اهمیت کمتری نسبت به این دارد که چرا مردم اینقدر اهمیت می دهند. تاریخ تا حد زیادی است در باره مرده ، اما هست برای زنده و چه در سال 1884 در رودخانه ویند مرده باشد یا نه ، مطمئناً اکنون در آنجا زندگی می کند.

امروز ، مرکز فرهنگی قبیله ای شوشون ویند ریور در کنار مدرسه و کتابخانه قرار دارد. نمایشگرهای آن درباره رئیس واشاکیه و ساکاگاوا در کنار هم قرار گرفته اند. شما می توانید تنها عکس شناخته شده از پیرایووی قدیمی را که درست قبل از مرگش در سال 1884 گرفته شده است ، مشاهده کنید. او موهای سفید و سفید دارد و در یک پتو پیچیده شده و چروکیده و خشک شده به نظر می رسد اما به نوعی پر از چروک است. نوه و دو نوه در کنارش ایستاده اند. هر که بود ، دیگر گم نشده بود.

از زدورا انوس ، که در مرکز کلاه های زیادی بر سر دارد ، پرسیدم ساکاگاوا برای قبیله اش چه معنایی دارد. دولت آمریکا از زمان هبارد وعده های بیشتری را زیر پا گذاشته است و جوامع بومی آمریکا همچنان در حاشیه و فقیر هستند. اعزام لوئیس و کلارک - که بطور برگشت ناپذیری با مفهوم امپریالیستی 'سرنوشت آشکار' گره خورده است - در بین مورخانی که به دنبال شفافیت بیشتر در مورد گناهان آمریکا هستند ، کمتر مورد استقبال قرار گرفته است.

انوس به من گفت که می خواهم دیگران را متوجه کنم که ما ساکاگاوا را فردی قوی و باهوش می دانیم. شاید او چاره ای نداشت ، شاید فقط سعی می کرد کمک کند - زیرا این طبیعت بومیان آمریکایی است.

شوشون های امروز چیزی را می دانند که ساکاگاوا و رئیس واشاکی نمی دانستند: تاریخ آمریکا داستان دادن نیست ، بلکه گرفتن است. اما علیرغم هجوم قرن ها ، ملت های قبیله ای هنوز در اینجا هستند: بازماندگان نافرمان یک امپراتوری مهاجم. فکر می کنید چرا به آنها می گویند ' رزرو ' انوس از من پرسید. آنها فقط زمین را برای ما 'رزرو' می کنند. اما اگر یک قدم جلوتر از آنها بمانیم ، آنها این کار را نخواهند کرد. آنها هستند نه آب ما را می گیرند ، آنها هستند نه نفت ما را می گیرند ، آنها هستند نه بنزین ما را می گیرند مثل همه چیز دیگر. آنها زمین خود را به ما دادند و آن را 'ذخیره' نامیدند. اما ما آن را برای خود محفوظ گذاشتیم و نمی گذاریم هر شخصی آن را بگیر

به همین دلیل است که آنها نیاز انوس گفت آموزش و پرورش. ویند ریور به مهندسین ، وکلا و معلمان نیاز دارد. مسئله حفظ جامعه است این قبیله به تازگی بورسیه تحصیلی برای دانشجویانی که قصد بازگشت به قبیله خود را دارند ، ایجاد کرده است وزنه زدن

انوس با زور ادامه داد: او به ما می گوید: شما باید دریافت کنید خاموش رزرو برو. فرا گرفتن چیزی ، و ببینید چه چیزی در آنجا وجود دارد با دست به سمت در حرکت کرد و کشوری شلوغ و گرامی و حقیر پشت آن را نشان داد.

اما بعد ... باید بیای بازگشت ، انوس افزود. و این کاری است که ساکاگاوا انجام داد.


همچنین بخوانید:

مبارزه با بیلی بچه

ساخت جان وین


نکات واقعی

توصیه می شود